به گزارش خبرنگار فرهنگی حیات، دوم شهریورماه سال 1364، روز شهادت سرداری از سپاهیان پاسدار حریم اسلام و انقلاب و افتخارآفرینان حماسهساز دفاع مقدس است. سردار سرتیپ پاسدار شهید «سیدکاظم کاظمی» در چنین روزی در هنگام بازدید از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه «طلائیه» بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ دشمن بعثی، به معشوق پیوست و بال به بلندای عالم قدس گشود. سرداری که حیاتش از دوره دانشجویی در آمریکا تا دانشگاه تهران و از سنگر کردستان تا لانه جاسوسی و از تشکیل واحد اطلاعات سپاه تا مبارزه با اشرار در سیستان و بلوچستان و تا پایهگذاری «سپاه قدس»، تصویری تمام عیار از نسل تربیتیافتگان مکتب جهاد و شهادت است.
کتابخانه کوچکی بهنام «حر»
در سال 1336 در بخش «آرادان» شهرستان گرمسار، دیده به جهان گشود. پس از گذراندن دوران کودکی در زادگاهش، در سن شش سالگی، به همراه خانواده به شهرستان گرگان نقل مکان کردند. او در خانواده ای مؤمن و متقی پرورش یافت و از همان دوران کودکی و نوجوانی، اهمیت خاصی برای ادای فرایض دینی و مذهبی قایل بود. در دوران تحصیل نیز دانش آموزی کوشا، فعال و اهل مطالعه بود.
شهید کاظمی علاقه شدیدی به مطالعه کتاب داشت، از سن شانزده سالگی برایش از قم مجلات مذهبی می فرستادند. او با تشکیل کتابخانه کوچکی به نام «حر»، بسیاری از کتابهای مذهبی ممنوعه (از نظر نظام شاهنشاهی) مانند کتاب حکومت اسلامی امام خمینی(ره) و رساله ایشان را همراه زندگینامه ائمه اطهار(ع) و ... جمع آوری در اختیار جوانان قرار میداد.
شکنجه در «کمیته مشترک ضد خرابکاری»
در سال 1354 موفق به اخذ دیپلم ریاضی شد. ابتدا دوره کوتاه مدت نقشه کشی ساختمان را پشت سر گذاشت و بعد از آن در سازمان تربیت بدنی استخدام شد. در این ایام از طریق یکی از دوستان، با تعدادی از دانشجویان فعال دانشگاه مرتبط بود و در فعالیتهای مخفی دانشجویی شرکت داشت، تا اینکه دومین بار توسط ساواک دستگیر شد و به مدت 10 روز در کمیته ضد خرابکاری نگه داشته شد و مورد آزار و شکنجه قرار گرفت. با همه رنجها و مشکلاتی که متحمل شد، با جدیت و پشتکار، موفق به قبولی در کنکور سال 1355 شد، اما به دلیل وجود سوابق در سازمان امنیت، از ادامه تحصیل وی جلوگیری بهعمل آمد.
مهندسی مکانیک در آمریکا؛ تداوم مبارزه و روشنگری
پس از چندی با کمک و تشویق پدر، برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و موفق به تحصیل در رشته مهندسی مکانیک شد. بعدها از طریق دوستان قدیمی به انجمن اسلامی دانشجویان آمریکا و کانادا راه یافت و در فضای جدید، فعالیتهای سیاسی – مذهبی خود را ادامه داد. از نکات بارز زندگی مبارزاتی او، بینش عمیق فکری و شناخت حرکتهای سیاسی بود که درکنار مبارزه با رژیم، از مبارزه با گروهکهای منحرف چپ، راست و التقاطی نیز غافل نبود. در نامه به خواهر و برادرانش مینویسد: «مواظب گروهکها باشید، مبادا در دامان آنها بیفتید، با تمام توان از امام خمینی(ره) پیروی کنید که اسلام راستین در وجود این مرد خدا نهفته است.»
بازگشت به ایران؛ کردستان، اولین سنگر مبارزه با ضد انقلاب
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در دوازدهم اسفند سال 1357، تحصیل در خارج کشور را رها کرده و به ایران بازگشت. سید کاظم در فروردین سال 1358 با گذراندن دوره آموزش عمومی سپاه در پادگان امام علی(ع) به عضویت سپاه در آمد و پس از اتمام دوره، با توجه به اینکه کردستان توسط ضدانقلاب دچار آشوب شده بود به نقده اعزام شد. او در این ماموریت تجربیات مهمی در ارتباط با کار اطلاعاتی و مبارزه با ضدانقلاب کسب کرد و بعدها با همین تجارب، مسئولیتهای خطیری را بهعهده گرفت.
ما نه شما را قبول داریم نه انتخاباتتان را!
در شرایطی که گروهکها با ائتلاف قبلی به منظور به دست گرفتن جو دانشگاه قصد داشتند اعضای شورای دانشکده را به اصطلاح در جوی دمکراتیک و آزاد، از طریق انتخابات مشخص کنند – تا بتوانند بر امور دانشگاه و دانشجویان مسلط شوند و دانشگاه را به سنگری علیه انقلاب و نظام تبدیل نمایند – او در آگاه سازی دانشجویان نقش عظیمی داشت. نقل شده، در جلسهای که همه حضور داشتند و قرار بود پس از مشخص شدن اسامی کاندیداها، رای گیری شود، او با شجاعت برخاست و قاطعانه گفت: «ما نه شما را قبول داریم و نه این انتخابات را!»
تشکیل واحد اطلاعات سپاه و انهدام گروهکهای چپ
پس از مراجعت از ماموریت کردستان با تعدادی از برادران مخلص انقلاب و سپاه، واحد اطلاعات را با تشکیلات منسجمی پایهریزی کرد. در آن زمان مسئولیت تشکیلات گروهکهای چپ گرا به عهده ایشان گذاشته شد. او با آشنایی و شناختی که از جریانات فکری و مشی گروهکهای الحادی داشت و جدیت و پشتکاری که در به دست آوردن ترفتندها و تاکتیکهای آنان از خود نشان داد، موفق شد تا ساختاری متمرکز و کارآمد ایجاد کند.
در انهدام دیگر گروهکهای چپ مانند فداییان اقلیت، اکثریت، حزب رنجبران و ... نیز نقش مهمی داشت و پشتکار و جدیت چنین برادران مخلصی باعث شد که با انجام کار اطلاعاتی حساب شده و درازمدت، آخرین ضربه به تشکیلات حزب توده نیز وارد شود.
دفع اشرار و قاچاقچیان سیستان و بلوچستان
پس از گذراندن مراحل مختلف مسئولیتی در واحد اطلاعات سپاه و کاهش تهدیدهای داخلی، به درخواست استانداری سیستان و بلوچستان به این استان عزیمت کرد و در سمت معاونت سیاسی – امنیتی استانداری سیستان و بلوچستان مشغول کار شد. شهید کاظمی در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر، تلاشی همه جانبه انجام داد. پس از اتمام ماموریت در این منطقه محروم، وزارت کشور و جهاد سازندگی از او تقاضای همکاری کردند. اما هیچ یک از این پیشنهادات، نمی توانست روح پرتلاطم او را آرام کند. گمشده روح بیقرار او در جبهه بود...
دستها را رو به آسمان گرفت، آنگاه به سجده رفت و دیگر برنخاست...
و سحرگاه روز دوم شهریور ماه سال 1364 از راه رسید: روز وصال یار... همزمان با شهادت مولا و جدش امام محمد باقر(ع)، همراه تعدادی از برادران رزمنده برای بازدید از خطوط مقدم جبهه جنوب در منطقه طلاییه، در حال حرکت بودند که بر اثر اصبت ترکش گلوله توپ به درجه رفیع شهادت نایل شد. شهید حسینی فرمانده تیپ اطلاعات که در لحظه شهادت کنار او حضور داشت، چنین نقل کرده است: «وقتی در داخل قایق، ترکش به سر شهید کاظمی اصابت کرد، از جای خود برخاست و دستها را به سوی آسمان بلند کرد و با خدایش راز و نیاز کرد و لحظه ای بعد در کف قایق به سجده رفت و آنگاه شهید شد.»
نظر شما